تعریف سی پی CP یا فلج مغزی
فلج مغزی (CP) یک اختلال حرکتی و وضعیتی است که در دوران نوزادی یا اوایل کودکی در نتیجه آسیب به مغز ظاهر می شود. آسیب به مغز دائمی است و قابل درمان نیست، اما هر چه زودتر مداخله را شروع کنیم، بهبود بیشتری حاصل می شود. هر آسیب غیر پیشرونده سیستم عصبی مرکزی (CNS) که در طول 2 (بعضی می گویند 5) سال اول زندگی اتفاق بیفتد. CP در نظر گرفته می شود. تعاریف متعددی از فلج مغزی در ادبیات وجود دارد، اگرچه ممکن است همه آنها در نحوه بیان آنها کمی متفاوت باشند، همه آنها مشابه هستند و می توان آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
فلج مغزی گروهی از اختلالات دائمی، اما بدون تغییر، حرکت و/یا وضعیت و عملکرد حرکتی است که به دلیل تداخل، ضایعه یا ناهنجاری غیرطبیعی مغز در حال رشد/نابالغ است.
این تعریف به طور خاص اختلالات پیشرونده عملکرد حرکتی را که به عنوان از دست دادن مهارت های قبلی کسب شده در 5 سال اول زندگی تعریف می شود، حذف می کند.
چارچوب زمانی آسیب مغزی
ما فقط در مورد فلج مغزی صحبت می کنیم که آسیب مغزی در یکی از دوره های زیر ایجاد شود:
دوره قبل از تولد - بارداری تا شروع زایمان
دوره پری ناتال - 28 هفته داخل رحمی تا 7 روز
دوره پس از زایمان - دو سال اول (و برخی می گویند پنج) سال زندگی
بعد از 5 سالگی از سکته مغزی یا ضربه مغزی صحبت می کنیم.
اپیدمیولوژی و اتیولوژی
متأسفانه، دسترسی و روشن کردن میزان شیوع و بروز ناتوانیها در محیطهای با منابع ضعیف دشوار است (گلادستون، 2010). نه تنها شیوع ناتوانی در دوران کودکی رو به افزایش است و فلج مغزی یکی از پرهزینه ترین شرایط مزمن است، بلکه امید به زندگی نیز در حال بهبود است که بار فلج مغزی را افزایش می دهد (پاپاواسیلیو، 2009). برای مقایسه، در ایالات متحده آمریکا، تقریباً 700000 کودک مبتلا به فلج مغزی وجود دارد که 2 تا 5/1000 کودک متولد شده اند.
فلج مغزی شایع ترین ناتوانی حرکتی در دوران کودکی است. علت شناسی فلج مغزی بسیار متنوع و چند عاملی است. علل مادرزادی، ژنتیکی، التهابی، عفونی، آنکسیک، تروماتیک و متابولیک است. آسیب به مغز در حال رشد ممکن است قبل از تولد، زایمان یا پس از تولد باشد. حدود 75 تا 80 درصد موارد به دلیل آسیب های دوران بارداری است که کمتر از 10 درصد به دلیل ضربه شدید هنگام تولد یا خفگی است. به نظر می رسد مهم ترین عامل خطر، نارس بودن و وزن کم هنگام تولد باشد که با کاهش سن حاملگی و وزن هنگام تولد، خطر فلج مغزی افزایش می یابد.
مطالعات مبتنی بر جمعیت از سراسر جهان، تخمینهای شیوع فلج مغزی را از 1.5 تا بیش از 4 مورد در هر 1000 تولد زنده یا کودکان در محدوده سنی مشخص گزارش میکنند. پیشرفت های اخیر در مدیریت نوزادان و مراقبت های مامایی کاهشی در بروز فلج مغزی نشان نداده است. با کاهش میزان مرگ و میر نوزادان، در واقع میزان بروز و شدت فلج مغزی افزایش یافته است. بروز در نوزادان نارس بسیار بیشتر از نوزادان ترم است. فلج مغزی در بین پسران بیشتر از دختران و در بین کودکان سیاه پوست بیشتر از کودکان سفید پوست شایع است.
اکثر کودکانی که با فلج مغزی شناسایی شده اند، فلج مغزی اسپاستیک دارند (77، 4٪). بیش از نیمی از کودکان شناسایی شده با فلج مغزی (58،2%) می توانند به طور مستقل راه بروند، 11.3% با استفاده از دستگاه حرکتی دستی راه می روند و 30.6% توانایی راه رفتن محدود یا بدون توانایی راه رفتن دارند. بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی حداقل یک بیماری همزمان دارند (مثلاً صرع 41٪).
بروز فلج مغزی علیرغم بهبود مراقبت های دوران بارداری و زایمان کاهش نیافته است. حتی در مراکزی که شرایط بهینه برای مراقبت پری ناتال وجود دارد و خفگی هنگام تولد نسبتاً غیر معمول است، بروز فلج مغزی در نوزادان ترم ثابت مانده است.
شیوع کلی در سراسر جهان در طول دهه های گذشته به دلیل افزایش نرخ بقا افزایش یافته است. در اینجا برخی از حقایق در مورد اپیدمیولوژی فلج مغزی آورده شده است:
بروز 2-2.5/1000 تولد زنده در کشورهای غربی است
شیوع بین 1-5/1000 نوزاد در کشورهای مختلف متفاوت است.
آمار موثقی از کشورهای آسیایی وجود ندارد.
برخی از کودکان مبتلا زنده نمی مانند
اتیولوژی
بهبود مراقبت های پزشکی باعث کاهش بروز فلج مغزی در برخی از کودکان شده است. پیشرفتهای پزشکی همچنین منجر به زنده ماندن کودکانی شده است که قبلاً در سنین پایین میمیرند.
نوع فلج مغزی نیز تغییر کرده است:
در دهه 60 فلج مغزی آتتوید/دیسکینتیک تقریباً 20 درصد از کودکان مبتلا به فلج مغزی را تشکیل می داد.
امروزه تنها 5 تا 10 درصد به این نوع مبتلا هستند که فلج مغزی اسپاستیک اکنون 80 تا 90 درصد از کودکان مبتلا به فلج مغزی را تشکیل می دهد.
این کاهش عمدتاً به دلیل پیشرفت در درمان هیپربیلی روبینمی است (بیلی روبین برای سلول های مغز سمی است. اگر نوزاد زردی شدید داشته باشد، خطر عبور بیلی روبین به مغز وجود دارد. انسفالوپاتی حاد بیلی روبین. درمان سریع ممکن است از ماندگاری قابل توجه جلوگیری کند. آسیب)[2].
افزایش فلج مغزی اسپاستیک عمدتاً در نتیجه نرخ بقای بالاتر برای نوزادان نارس (بسیار کوچک) است.
شایع ترین علت فلج مغزی ایدیوپاتیک است که به این معنی است که علت آسیب به مغز در دوران بارداری مشخص نیست.
عوامل خطر
برای هر مرحله ای که کودک ممکن است به فلج مغزی مبتلا شود، عوامل خطر متفاوتی وجود دارد. اینها را می توان به دو دسته قبل از تولد، پری ناتال و پس از تولد تقسیم کرد.
قبل از تولد
نارس بودن (سن حاملگی کمتر از 36 هفته)
وزن کم هنگام تولد (کمتر از 2500 گرم) که می تواند به دلیل وضعیت تغذیه نامناسب مادر باشد.
صرع مادر
پرکاری تیروئید
عفونت ها (TORCH = توکسوپلاسموز، سایر (سیفلیس، واریسلا-زوستر، پاروویروس B19،) سرخجه، سیتومگالوویروس (CMV)، ویروس هرپس سیمپلکس)
سموم شدید، اکلامپسی
سوء مصرف مواد مخدر
ضربه
حاملگی های چند قلو
نارسایی جفت
پری ناتال
پارگی زودرس غشاها
زایمان طولانی و دشوار
خونریزی واژینال در زمان پذیرش برای زایمان
برادی کاردی
پس از زایمان (0-2 سال)
عفونت سیستم عصبی مرکزی (آنسفالیت، مننژیت)
هیپوکسی
تشنج
کواگولوپاتی ها
هیپربیلی روبینمی نوزادان
ضربه به سر
هیچ راهی برای پیش بینی اینکه مغز کدام کودک توسط یکی از این عوامل آسیب می بیند یا میزان آسیب آن چقدر خواهد بود وجود ندارد. هیچ یک از این عوامل همیشه منجر به آسیب مغزی نمی شود و حتی زمانی که آسیب مغزی رخ می دهد، آسیب همیشه منجر به فلج مغزی نمی شود.
به عنوان مثال: برخی از کودکان ممکن است به دلیل مننژیت خود دچار کم شنوایی مجزا شوند، برخی دیگر دچار ناتوانی ذهنی شدید و برخی فلج مغزی خواهند شد.
طبقه بندی فلج مغزی
عمل طبقهبندی آن ارائهها را با ویژگیهای مشابه دستهبندی میکند و آن موارد را با ویژگیهای متنوع جدا یا مجزا متمایز میکند. مزیت استفاده از سیستم طبقه بندی برای کودکان مبتلا به فلج مغزی این است که یک زبان مشترک برای انتقال سریع تصویر بالینی از ارائه کودک فراهم می کند. تلاش های زیادی برای ایجاد یک سیستم طبقه بندی قابل اعتماد، قابل تکرار و معتبر برای کودکان فلج مغزی صورت گرفته است. با این حال، تعداد کمی به دلیل ماهیت ناهمگن فلج مغزی که طبقه بندی را به یک فرآیند پیچیده تبدیل می کند، موفق بوده اند. در سال 1862، جراح ارتوپد ویلیام لیتل برای اولین بار تظاهرات بالینی 47 مورد را به صورت زیر دسته بندی کرد:
سفتی همی پلژیک فقط یک طرف را تحت تأثیر قرار می دهد، اگرچه آسیب کمتری در اندام ظاهراً درگیر اغلب مشاهده شد.
پاراپلژی که هر دو پا را بیشتر از بازوها درگیر می کند. و سختی تعمیم یافته
تحقیق و توسعه سیستمهای طبقهبندی برای کودکان مبتلا به فلج مغزی بر علت شناسی، تصویربرداری مغز، زیرنوع و توزیع توپوگرافی اختلال حرکتی غالب، راه رفتن و عملکرد حرکتی درشت متمرکز شده است. طبقه بندی سوئدی (SC) زیرگروه های فلج مغزی از یک روش توصیفی توپوگرافی استفاده می کند. نوع تون عضلانی (اسپاستیک، دیسکینتیک، آتاکسیک یا مختلط) و تعداد و توزیع اندام های آسیب دیده (مونوپلژی، همی پلژی، دو پلژی، تتراپلژی، و چهار پلژی) را توصیف می کند. نظارت بر فلج مغزی در اروپا (SCPE) این مفهوم را بیشتر توسعه داد و در سال 2000 طبقه بندی جدیدی از انواع فرعی فلج مغزی پیشنهاد کرد. (شکل 1) سیستم طبقه بندی SCPE نمودار جریان تصمیم را ارائه می دهد. برای کمک به طبقه بندی به دسته های عصبی و توپوگرافی، با علائم و الزامات مشخص شده برای هر دسته عصبی. برخلاف SC، سیستم SCPE فلج مغزی اسپاستیک را به بخشهای اندام فوقانی یا تحتانی با درگیری دو طرفه یا یک طرفه جدا میکند.
طبقه بندی SC و SCPE زیر نوع فلج مغزی به پزشک نیاز دارد تا اختلال حرکتی غالب را شناسایی کند. نگرانیهایی در رابطه با اعتبار و قابلیت اطمینان ابزارهای SC و SCPE وجود دارد، با تنها سطح متوسطی از توافق برای قابلیت اطمینان درون ناظر انواع فرعی فلج مغزی به دست آمده است. زمانی که نظرات بالینی بر سر اینکه کدام الگوی حرکتی غالب است تقسیم می شود، تفاوت ها به وجود می آیند. با این حال
روزنباوم و همکاران پیشنهاد کرد که کودکان مبتلا به فلج مغزی همچنان بر اساس نوع غالب ناهنجاری صدا یا حرکت (طبقه بندی شده به عنوان اسپاستیسیتی، دیستونی، کرئوآتتوز، یا آتاکسی) طبقه بندی می شوند و هر گونه ناهنجاری تون یا حرکت اضافی موجود به عنوان انواع ثانویه و به توزیع تشریحی ویژگی ها را ثبت کنید.
در حالی که ابزارهای SC و SCPE ممکن است به توصیف ارائه کودک کمک کنند، آنها هیچ معیاری برای ثبت توانایی های عملکردی کودک تعریف نمی کنند. شناسایی، توصیف و طبقهبندی تواناییهای عملکردی کودک نیز میتواند قابلیت اطمینان تشخیص کودکان مبتلا به فلج مغزی را افزایش دهد. تحقیقات بیشتر بر روی توسعه راه رفتن و سیستم های طبقه بندی عملکردی برای کودکان سرپایی مبتلا به فلج مغزی متمرکز شده است.
انواع فرعی فلج مغزی
بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی دارای شکل مختلط فلج مغزی هستند. در اینجا تعریف و طبقه بندی مورد توافق در اروپا مورد استفاده قرار می گیرد. اطلاعات بیشتر در مورد تعاریف، نتایج برخی از مطالعات، تبادل اطلاعات در مورد عملکرد بالینی فلج مغزی در اروپا را می توانید پس از ثبت نام در اینجا بیابید. نظارت بر فلج مغزی در اروپا در سال 1998 تاسیس شد.

طبقه بندی تشریحی
طبقه بندی تشریحی به شرح زیر است:
یک طرفه: یک طرف بدن تحت تأثیر قرار می گیرد
دو طرفه: هر دو طرف بدن تحت تأثیر قرار می گیرند
فلج مغزی اسپاستیک: برای تشخیص کوادری پلژی، دو پلژی و همی پلژی استفاده می شود. فلج مغزی اسپاستیک یا دو طرفه یا یک طرفه است.
فلج مغزی دیسکینتیک و فلج مغزی آتاکسیک: همیشه کل بدن را درگیر می کند (دو طرفه).
اسپاستیسیتی
اسپاستیسیتی به عنوان افزایش مقاومت فیزیولوژیکی عضله در برابر حرکت غیرفعال تعریف می شود. این بخشی از سندرم نورون حرکتی فوقانی است که با هایپررفلکسی، کلونوس، پاسخ های کف پا اکستانسور و رفلکس های اولیه مشخص می شود. فلج مغزی اسپاستیک شایع ترین شکل فلج مغزی است. تقریباً 80 تا 90 درصد کودکان مبتلا به فلج مغزی فلج مغزی اسپاستیک دارند.
فلج مغزی اسپاستیک با حداقل دو مورد از علائم زیر مشخص می شود که ممکن است یک طرفه (همی پلژی) یا دو طرفه باشد:
الگوی غیرعادی وضعیت و/یا حرکت
افزایش لحن (نه لزوماً به طور مداوم)
رفلکس های پاتولوژیک (هیپررفلکسی یا علائم هرمی مانند پاسخ بابینسکی)
ما به طور سنتی سه نوع فلج مغزی اسپاستیک را تشخیص میدهیم:
همی پلژی
دو پلژی
چهار پلژی.
همی پلژی (یک طرفه)
با همی پلژی، یک طرف بدن با اندام فوقانی درگیر است که عموماً بیشتر از قسمت تحتانی آسیب دیده است. اختلالات تشنج، نقص میدان بینایی، آگنوزی لمسی و از دست دادن حس عمقی محتمل است. 20 درصد از کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک، همی پلژی دارند. یک ضایعه تروماتیک کانونی، عروقی یا عفونی در بسیاری از موارد علت است. انفارکتوس مغزی یک طرفه همراه با پورانسفالی پس از خونریزی (کیست ها یا حفره های داخل نیمکره مغزی) را می توان در تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) مشاهده کرد.
دیپلژی (دوطرفه)
با دیپلژی، اندام تحتانی به شدت درگیر می شود و بازوها به طور خفیف درگیر می شوند. هوش معمولاً طبیعی است و صرع کمتر شایع است. 50 درصد کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دو پلژی دارند. سابقه نارس بودن معمول است. با زنده ماندن تعداد بیشتری از نوزادان کم وزن هنگام تولد، دیپلژی شایع تر می شود. MRI لوکومالاسی خفیف دور بطنی (PVL) را نشان می دهد.
کوادری پلژی (دو طرفه)
با کوادری پلژی، هر چهار اندام، تنه و ماهیچه هایی که دهان، زبان و حلق را کنترل می کنند درگیر می شوند. 30 درصد از کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک، کوادری پلژی دارند. درگیری جدی تر اندام تحتانی در نوزادان نارس شایع است. برخی از آنها انسفالوپاتی ایسکمیک هیپوکسیک پری ناتال دارند. MRI لوکومالاسی اطراف بطنی (PVL) را نشان می دهد.
CP دیسکینتیک
حرکات غیرطبیعی که هنگام شروع حرکت کودک رخ می دهد، دیسکینزی نامیده می شود. دیزآرتری، دیسفاژی و ترشح آب دهان با مشکل حرکتی همراه است. رشد فکری به طور کلی طبیعی است، با این حال دیس آرتری شدید ارتباط را دشوار می کند و افراد خارجی را به این فکر می اندازد که کودک دارای اختلالات فکری است. اختلال شنوایی حسی-عصبی نیز ارتباطات را مختل می کند. فلج مغزی دیسکینتیک تقریباً 10 تا 15 درصد از کل موارد فلج مغزی را تشکیل می دهد. هیپربیلی روبینمی یا آنوکسی شدید باعث اختلال عملکرد گانگلیون پایه و در نتیجه فلج مغزی دیسکینتیک می شود.
فلج مغزی دیسکینتیک با علائم زیر مشخص می شود:
الگوی غیر طبیعی وضعیت و/یا حرکت و
حرکات غیر ارادی، کنترل نشده، مکرر، گاهی اوقات کلیشه ای قسمت های آسیب دیده بدن
فلج مغزی دیسکینتیک ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
فلج مغزی دیستونیک، که توسط هیپوکینزی و هیپرتونی غالب است، یا
فلج مغزی کورئوآتتوز، که توسط هیپرکینزی و هیپوتونی غالب است
آتاکسیک CP
آتاکسی از دست دادن تعادل، هماهنگی و کنترل حرکتی ظریف است. کودکان آتاکسی نمی توانند حرکات خود را هماهنگ کنند. آنها در 2 سال اول زندگی هیپوتونیک هستند. تون عضلانی طبیعی می شود و آتاکسی در سن 2 تا 3 سالگی آشکار می شود. کودکانی که می توانند راه بروند دارای راه رفتن گسترده و لرزش خفیف قصد (Dysmetria) هستند. مهارت و کنترل موتور خوب ضعیف است. آتاکسی با ضایعات مخچه همراه است. آتاکسی اغلب با دو پلژی اسپاستیک همراه است. بیشتر کودکان آتاکسی می توانند راه بروند اما برخی به واکر نیاز دارند.
فلج مغزی آتاکسیک با علائم زیر مشخص می شود:
الگوی غیر طبیعی وضعیت و/یا حرکت
از دست دادن هماهنگی منظم ماهیچه ای، به طوری که حرکات با قدرت، ریتم و دقت غیر طبیعی انجام می شود.
سی پی مخلوط
کودکان مبتلا به یک نوع مختلط فلج مغزی معمولا اسپاستیسیتی خفیف، دیستونی و/یا حرکات آتتوئیدی دارند. آتاکسی ممکن است جزئی از اختلال عملکرد حرکتی در کودکان این گروه باشد. آتاکسی و اسپاستیسیتی اغلب با هم رخ می دهند. دیپلژی اسپاستیک آتاکسیک یک نوع مخلوط شایع است که اغلب با هیدروسفالی همراه است.
مغز
در اینجا برخی از اصطلاحات بالینی مورد استفاده در هنگام صحبت در مورد فلج مغزی آورده شده است:
احساس حرکت فکری CP.jpg
تونوس
محل ضایعه
اسپاستیک
قشر
دیسکینتیک
عقده های پایه - سیستم خارج هرمی
هیپوتونیک / آتاکسیک
مخچه
مختلط
پراکنده
دانستن اینکه آسیب در کجا می تواند واقع شود، تأثیری بر مداخلات شما نخواهد داشت. برای درک رابطه بین محل آسیب و علائم، به تصاویر زیر از مغز نگاه کنید.

مشکلاتی که به طور مرتب در کودکان مبتلا به فلج مغزی دیده می شود
این جدول مشکلاتی را که کودکان فلج مغزی در زمینه های مختلف تجربه می کنند، نشان می دهد.
مشکلات مرتبط با عضلانی اسکلتی عصبی
ضعف عضلانی
تون عضلانی غیر طبیعی
مشکلات تعادل
از دست دادن کنترل انتخابی
رفلکس های پاتولوژیک
از دست دادن حس
مشکل در بلعیدن
انقباضات
بدشکلی ها
صرع
مشکلات بصری
از دست دادن شنوایی
گفتار و ارتباطات
مشکل در تغذیه و عدم رشد
مشکلات تنفسی
بی اختیاری
نقص فکری
این تصویر یک نمای کلی تصویری از مشکلات تجربه شده توسط کودکان مبتلا به فلج مغزی ارائه می دهد.

مشکلات مرتبط
فلج مغزی به خودی خود می تواند تأثیر قابل توجهی بر کودک بگذارد. بسیاری از شرایط مرتبط نیز باید مدیریت شوند. به عنوان یک متخصص مراقبت های بهداشتی، ضروری است که این شرایط مرتبط را نیز درک کنید و در مورد اینکه چگونه ممکن است در هنگام کار با کودک بر استراتژی های مدیریتی شما تأثیر بگذارد یا تأثیر بگذارد فکر کنید.
تشخیص
فلج مغزی یکی از علل اصلی ناتوانی های دوران کودکی است که علائم، نشانه ها و چالش های متفاوتی دارد. هیچ آزمایشی وجود ندارد که تأیید کند کودک فلج مغزی دارد یا چیز دیگری. هیچ طرحی از مداخلات برای کودک فلج مغزی وجود ندارد و هر کودک متفاوت و منحصر به فرد است. طبقه بندی موتور درشت، حرکت ظریف و ارتباطات به متخصصان پزشکی و خانواده کمک می کند تا توانایی های کودک را بهتر درک کنند و برای مداخلات روی چه چیزی تمرکز کنند.
تشخیص فلج مغزی بر اساس یک توصیف بالینی است. تشخیص بر اساس نتیجه یک آزمایش (بیولوژیکی) یا بر اساس یافته های تصویربرداری نیست. در نتیجه، تشخیص میتواند به درجاتی از تنوع بستگی داشته باشد. این بدان معناست که دو متخصص اطفال ممکن است در مورد تشخیص فلج مغزی برای یک کودک اختلاف نظر داشته باشند. گاهی اوقات حتی برای متخصصان نیز دشوار است که بین فلج مغزی اسپاستیک دو طرفه و فلج مغزی دیسکینتیک تمایز قائل شوند.
در حالت ایدهآل، یک متخصص اطفال یا متخصص مغز و اعصاب تشخیص را میدهد، اما برخی از کودکان مبتلا به فلج مغزی در کشورهای در حال توسعه هرگز به پزشک مراجعه نکردهاند. همچنین بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی در کشورهای در حال توسعه وجود دارند که قبلاً به پزشکان بسیاری مراجعه کردهاند، اما توضیح خوبی در مورد معنی و پیامدهای تشخیصها ندارند.
امید به زندگی
مرگ و میر در فلج مغزی بسیار متغیر است. امید به زندگی در اکثر کودکان دو پلژی و همی پلژی که مراقبت های پزشکی کافی دریافت می کنند و حمایت خانواده قوی دارند طبیعی است. برخی از افراد چهار پلژی که به شدت مبتلا شده اند، قبل از رسیدن به سنین نوجوانی به دلیل سوء تغذیه، عفونت یا مشکلات تنفسی می میرند. در برخی از مناطق بسیار فقیر و فقیر، کودکان مبتلا به فلج مغزی ممکن است به سن 5 سالگی نرسند.
مداخلات با فلج مغزی
پیامدها در اوایل دوران کودکی اطلاعات رشدی را در مورد کودکانی که بسیار نارس به دنیا میآیند (EP، حاملگی کمتر از 28 هفته) به پزشکان ارائه میدهند، اما پیامدها در سن مدرسه اطلاعات بیشتری از عملکرد مادامالعمر دارند. بر اساس بررسی ، کودکانی که در سنین مدرسه بسیار نارس متولد می شوند، به طور قابل ملاحظه ای دارای میزان بالاتری از اختلالات فکری، ناتوانی عصبی رشدی بیشتر، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت ضعیف تر، عملکرد اجرایی، تحصیلی و حرکتی ضعیف تر نسبت به گروه کنترل ترم متولد شده هستند. درک و آگاهی از طیف وسیعی از پیامدهای مهم سن مدرسه می تواند به مداخلات به طور خاص، تمرکز بر دوره های قبل، حین، پس از تولد و در طول عمر کمک کند.
هدف و انواع مداخلات برای هر کودک مبتلا به فلج مغزی منحصر به فرد است زیرا نیازهای آنها بسته به سطح ناتوانی متفاوت است. این جدول یک نمای کلی از اهداف درمان / مداخلات برای هر سطح از ناتوانی ارائه می دهد.
ارتباط
ارتباط برای بیان افکار، احساسات و نیازها ضروری است. هر فرد مبتلا به فلج مغزی برای اینکه بخشی از خانواده و جامعه باشد به راهی برای برقراری ارتباط نیاز دارد. اگر کودک تا 2 سالگی بتواند صداها و هجاهای قابل درک تولید کند، احتمالاً ارتباط کلامی معمولی خواهد داشت، اما باید برای کسانی که مهارت های ارتباطی آنها به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است، در نظر گرفته شود. روش های جایگزین مانند روش های ارتباطی مانند تخته های ارتباطی ساده در کودکانی که در تکلم مشکل دارند.
فعالیت های زندگی روزانه (ADL)
فعالیت های روزمره زندگی، فعالیت های خودمراقبتی مانند تغذیه، توالت، حمام کردن، لباس پوشیدن و نظافت علاوه بر تهیه غذا و نگهداری از خانه است. کودکان درگیر دیسکینتیک و کل بدن دارای مشکلات مهارت و کنترل حرکتی ظریف هستند که مانع استقلال در فعالیت های روزمره می شود. کودکان همی پلژی و دو پلژی می توانند در این نواحی فعال شوند. آنها گاهی به کمک (کاردرمانی) نیاز دارند. نگرش خانواده عامل مهمی در تعیین سطح استقلال کودک است. محافظت بیش از حد منجر به فردی خجالتی و منفعل می شود که توانایی های مراقبت از خود را به دست نیاورده است.
تحرک
کودکان برای بهبود توانایی های شناختی خود باید محیط اطراف خود را کشف کنند. بسیج برای کودک خردسال دارای معلولیت برای جلوگیری از محرومیت ذهنی ثانویه حیاتی است. اگر کودک نتواند از طریق راه رفتن حرکت کند، استفاده از ویلچر یا سایر وسایل مکانیکی قاطعانه می تواند به ارتقای تحرک مستقل در جامعه کمک کند. تحرک برای عملکرد در جوامع سریع مهم است و افرادی که در حرکت مشکل دارند همیشه در مضیقه هستند. در بزرگسالان، تبدیل شدن به عضوی مستقل در جامعه و کسب درآمد به تحرک مستقل بستگی دارد. خانواده ها مسافرت را مهم ترین مسئله دوران کودکی می دانند. تمام تلاش باید برای افزایش توانایی راه رفتن کودک انجام شود. با این حال، راه رفتن بیشتر به میزان آسیب عصبی کودک بستگی دارد تا میزان فیزیوتراپی، جراحی یا بریسهایی که دریافت میکند. کودک می تواند با تمرین به حداکثر پتانسیل خود دست یابد.
تمرکز بر سرپایی نباید منجر به غفلت از ارتباطات و رشد شناختی شود. اولویت ها در نوجوانی تغییر می کنند زیرا آنها به آموزش، استقلال و زندگی اجتماعی فعال نیاز دارند. اگرچه حرکت در مسیر هنوز مهم است، اما برای عملکرد کمتر به آن نیاز است. یادگیری نحوه استفاده از رایانه ممکن است در درازمدت برای نوجوان مفید باشد نه اینکه بتواند چند قدم کمکی بردارد.
تحرک برای کودک مهم است، در حالی که هویت اجتماعی و استقلال برای نوجوان ارزشمندتر است. یک پروتکل کارآزمایی با هدف تخمین امکانسنجی یک مداخله مشارکت در رقص برای کودکان پیشدبستانی (سن اصلاحشده 3 ساله) متولد شده بسیار نارس (EP) / وزن بسیار کم هنگام تولد (EBLW) با اختلال حرکتی است.
مقالات تازه

ابطال سند رسمی

اعتراض ثالث اصلی و طاری چیست؟

مسئولیت مالک نسبت به پرداخت بدهی های ملک

مروری بر وظایف مشاور حقوقی

نکاتی مهم در مورد آب های غنی شده

دعوای الزام به صورت مجلس تفکیکی چیست؟

دعوای الزام به تنظیم سند اعیانی چیست؟

موارد استفاده و عوارض اریترومایسین

الزام به تنظیم سند رسمی اجاره چیست؟

موارد استفاده و عوارض لورازپام

با یوگا کمر درد خود را درمان کنید

علل و درمان بیماری اندومتریوز

بهترین مواد غذایی مناسب بارداری

کاهش وزن سریع با صبحانه مناسب

مشاوره وکیل حقوقی در چه زمینه هایی است؟

چه دعواهایی نیاز به دخالت وکیل دعاوی تجاری دارند؟

خطرات چربی شکمی

تشخیص انحراف چشم تا درمان آن

جرایم سایبری کدماند و دلایل بروز آن ها

مراحل طرح شکایت از پزشک به کمک وکیل دعاوی پزشکی دارویی

موارد مهم در خصوص انتخاب وکیل دعاوی بانکی

علل، علایم و درمان فتق دیسک بین مهره ای

چگونه فیلتر تصفیه آب بسازیم؟

راهکارهای مفید و موثر برای درمان سریعتر اسهال

خواص و مزایای مصرف امگا ۶